به گزارش راهبرد معاصر؛ کنفرانس مونیخ در سال گذشته از شروع یک روند حرف زد. در دوران جنگ سرد دو ابرقدرت با هم رقابت داشتند و مجموعه غرب با اتحادنظامی ناتو در برابر مجموعه بلوک شرق قرار گرفت و اتحادیه نظامی پیمان ورشو در مقابل آنها قرار داشتند. در نتیجه امنیت اروپا توسط آمریکا تضمین شد و نوعی وابستگی امنیتی شدید بین اروپا و آمریکا ایجاد شد و آمریکا چتر خود را بر روی اروپا گسترد. با پایان جنگ سرد دشمن اصلی از بین رفت و بسیاری از اعضای پیمان ورشو به ناتو پیوستند و تهدیدی که متوجه اروپا بود موقتا از بین رفت.
اما در دهه اخیر دنیا شاهد قدرت گرفتن چین در عرصه اقتصاد بود که بی شک می تواند تبعات نظامی به دنبال داشته باشد. همچنین روسیه به عرصه قدرت برگشت. بسیاری از استراتژیست ها جهان را در حرکت به سوی تقابل بین چین و آمریکا پیش بینی می کنند.
با تغییر وضعیت ژئو استراتژیک جهان توجه آمریکا به شرق آسیا و تقابل با چین معطوف شد. با ورود ترامپ به کاخ سفید و با توجه به مشی کاسبکارانه او تلاش شد منافع آمریکا در اولویت باشد و جلوه این رفتار در موارد مختلفی دیده شد. به طور مثال خروج از برخی پیمانها و کنار گذاشتن بسیاری از قراردادها. در این زمینه آمریکا با اولویت قرار دادن منافع اقتصادی خود به نوعی رودرروی اروپا قرار گرفت و حتی در خصوص کالاهای اروپایی تعرفه وضع شد و این مساله باعث بروز اختلاف جدی بین اروپا و آمریکا شد. آمریکا در چهارچوب پیمان ناتو اعلام کرد که نمی تواند بار امنیتی اروپا را بر دوش بکشد و اروپاییان باید به این منظور سهم بیشتری ادا کنند و دو درصد تولید ناخالص ملی خود را به بودجه نظامی اختصاص بدهند. همین مساله فشار مالی زیادی بر اروپا وارد می کند.
با توجه به وابستگی نظامی بین اروپا و آمریکا و با توجه به اینکه وضعیت اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله در اروپا روبه افول است استقلال نظامی اروپا مستلزم هزینه های نظامی بالایی است که در صورت رونق اقتصادی قادر به تامین آنها خواهد بود. در شرایط رکود اقتصادی تحقق این هدف مشکل است. دو درصدی که باید در چهارچوب ناتو صرف بودجه نظامی شود تخصیص داده نشده است. اگر اروپا مایل باشد به عنوان قطب مستقل نظامی نقشی در جهان ایفا کند باید اقتصاد قدرتمندی داشته باشد و این امر در شرایط فعلی هدفی دور دست است و بعید به نظر می رسد. در همین خصوص داخل اتحادیه اروپا نیز اختلافاتی وجود دارد و کشورهای اروپای شرقی که خود را در تهدید مستقیم روسیه می بینند همچنان مایل به حضور زیر چتر امنیتی آمریکا هستند و با ایده ارتش اروپایی مکرون همسو نیستند و مایل به حفظ امنیت اروپا در چهارچوب ناتو هستند. اروپا در مسیر عمل کردن به شکل قطبی مستقل با چنین چالش هایی روبرو خواهد بود.